سنایی غزنوی (غزلیات)/ای من مه نو به روی تو دیده

از ویکی‌نبشته
سنایی غزنوی (غزلیات) از سنایی غزنوی
(ای من مه نو به روی تو دیده)
  ای من مه نو به روی تو دیده واندر تو ماه نو بخندیده  
  تو نیز ز بیم خصم اندر من از دور نگاه کرده دزدیده  
  بنموده فلک مه نو و خود را در زیر سیاه ابر پوشیده  
  تو نیز مه چهارده بنمای بردار ز روی زلف ژولیده  
  کی باشد کی که در تو آویزم چون در زر و سیم مرد نادیده  
  تو روی مرا به ناخنان خسته من دو لب تو به بوسه خاییده  
  ای تو چو پری و من ز عشق تو خود را لقبی نهاده شوریده