دیوان شمس/هم به بر این بت زیبا خوشکست

از ویکی‌نبشته
دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(هم به بر این بت زیبا خوشکست)
  هم به بر این بت زیبا خوشکست من نشستم که همین جا خوشکست  
  مطرب و یار من و شمع و شراب این چنین عیش مهیا خوشکست  
  من و تو هیچ از این جا نرویم پهلوی شکر و حلوا خوشکست  
  خجل است از رخ یارم گل تر با چنین چهره و سیما خوشکست  
  هر صباحی ز جمالش مستیم خاصه امروز که با ما خوشکست  
  بجهم حلقه زلفش گیرم که در آن حلقه تماشا خوشکست  
  شمس تبریز که نور دل‌ها است دایما با گل رعنا خوشکست