دیوان شمس/ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم
ظاهر
ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم | وی مطربان ای مطربان دف شما پرزر کنم | |||||
ای تشنگان ای تشنگان امروز سقایی کنم | وین خاکدان خشک را جنت کنم کوثر کنم | |||||
ای بیکسان ای بیکسان جاء الفرج جاء الفرج | هر خسته غمدیده را سلطان کنم سنجر کنم | |||||
ای کیمیا ای کیمیا در من نگر زیرا که من | صد دیر را مسجد کنم صد دار را منبر کنم | |||||
ای کافران ای کافران قفل شما را وا کنم | زیرا که مطلق حاکمم مومن کنم کافر کنم | |||||
ای بوالعلا ای بوالعلا مومی تو اندر کف ما | خنجر شوی ساغر کنم ساغر شوی خنجر کنم | |||||
تو نطفه بودی خون شدی وانگه چنین موزون شدی | سوی من آ ای آدمی تا زینت نیکوتر کنم | |||||
من غصه را شادی کنم گمراه را هادی کنم | من گرگ را یوسف کنم من زهر را شکر کنم | |||||
ای سردهان ای سردهان بگشادهام زان سر دهان | تا هر دهان خشک را جفت لب ساغر کنم | |||||
ای گلستان ای گلستان از گلستانم گل ستان | آن دم که ریحانهات را من جفت نیلوفر کنم | |||||
ای آسمان ای آسمان حیرانتر از نرگس شوی | چون خاک را عنبر کنم چون خار را عبهر کنم | |||||
ای عقل کل ای عقل کل تو هر چه گفتی صادقی | حاکم تویی حاتم تویی من گفت و گو کمتر کنم |