برگه:Tarikh-shhryary-shahnshah-rza-shah-phlvy.pdf/۶۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

اصلاحات شهری درین دوره برای رفاه و آسایش مردم در شهرها و مراکز اجتماع اصلاحات بسیار مفیدی شده است که بحث در آنها نیز ضرورت دارد تردیدی نیست که غرض أصلی و منظور حقیقی از تشکیل دولتها در همه جا در روز نخست این بوده است که جامعه متمدن و مردم شهر نشین نیازمندیهای مشترک دارند که هیچ کس بتنهایی نمیتواند آنها را برآورد. هنگامی که جامعه تشکیل شده است افراد آن از میان خود کسانی را که برجسته بودهاند و میتوانسته اند راهنما و پیشوا و مسئول زندگی باشند و نیازمندیهای مشترک و عمومیشان را در کمال خوبی برآورند برگزیده اند و اختیاراتی بدیشان داده اند و ازیشان برای پیشرفت مقصود تمکین کرده اند. آن برگزیدگان هم حوائج و ضروریات مشترک آن گروه را بعهده گرفته اند و ببهترین وجهی آنرا ادا کرده اند بهمین جهت نخستین تکلیف و مهمترین وظیفه طبقه حاکمه و هر حکومتی آنست که همه وسایل رفاه و آسایش مادی و معنوی و ذوقی و حتی وسایل تفریح و تفنن افراد آن قوم را در هر جنس و هر سن که باشند با منتهای دلسوزی و ببهترین شکلی که ممکن باشد فراهم کند. متاسفانه تا پیش از عصر پهلوی دولت ایران این وظیفه را انجام نمیداد و بکلی از آن قاصر و مقصر بود و هیچ یک از وسایل تأمین این مقصود را فراهم نکرد. چنانکه شهرهای بزرگ و کوچک ایران که در زمانهای دور بسیار آباد و ضرب المثل جهانیان بودهاند و در دورههای پریشانی و آشفتگی ویران شده بودند در دوره قاجار ها سالیان دراز ویران افتاده بودند و کسی اندک توجهی درباره شهر نشینان نمیکرد. کسانی که دوره استیلای قاجارها را درک کرده اند بیاد دارند که وضع شهرها • و آبادیها در آن دوره چه بود و گذشته از نادانی که در همه جا محسوس بود منظره خرابی مادی و بی اعتنایی کارگزاران دولت بان نیز در سراسر کشور دیده میشد و بهیچ وجه شایسته ملتی که هفت هزار سال تمدن پیاپی داشته است و حتی در دوره صفویه شهرهای آن در سراسر جهان بزیبایی و عظمت شهرت داشت نبود. وضع هر شهر ایران را که با وضع آن در دوره قاجارها بسنجیم میبینیم که قیاس کردنی نیست در دوره پهلوی در میان آن تودههای خاک و خاکستر و خاشاک که تا آغاز آن دوره مسکن نژاد ایرانی بود و شهرهای ایران را تشکیل میداد ساختمان های رفیع باشکوه زیبا و خیابانهای عریض با صفا روز بروز بیشتر شد. گل زمستان و گردو خاک تابستان جای خود را بسیمان و آسفالت و سنگ فرش و غیره داد. آن کوچه های تنگ و تاریک که در شب کمینگاه دزدان و بدکاران بود روشن و پاکیزه در زیر پر تو چراغها

۵۸

۵۸