بر اثر این زحمات معلوم گردید که بر سنگ (رزت) مقررات کاهنان مصر نوشته شده، این مقررات بافتخار (بطلمیوس پنجم اپیفان)[۱] صادر گشته و در ازای همراهی بوده که پادشاه مزبور با معابد مصری پس از اطفاء شورشی کرده. شامپلیون چهار نقشه بزرگ نیز راجع به آثار مصر تهیه کرد، ولی نقشههای مزبور پس از فوت او طبع و منتشر شد.[۲] پس از فوت او در ۱۸۳۲ فورا جانشینی برایش پیدا نشد، ولی بعد (لپسیوس)[۳] استاد (پرفسور) دار العلوم برلن، (مارییت)،[۴] (روژه)[۵] و (شابا)[۶] علمای فرانسوی این رشته را تعقیب کردند. در ۱۸۶۷ سند جدیدی در سه زبان که حاکی از مقرّرات کاهنان تانیس بافتخار (بطلمیوس اورگت)[۷] بود بدست آمد و مطالعه در این سند معلوم کرد که رشته جوان مصرشناسی بر پایۀ محکمی قرار گرفته، راه صحیح میپیماید. حالا در ممالک اروپا علمائی هستند که اوقات خود را صرف این رشته میکنند، موزههائی دائر است، کرسیهائی در دارالعلومها تأسیس گردیده و مجلاّتی بطبع میرسد. در خود مصر هم هیئتهائی مشغول حفاری هستند، از جمله هیئت رسمی فرانسوی[۸] و شرکت انگلیسی[۹] و آلمانی است.[۱۰] علاوه بر این علمائی در ممالک مجاور مصر مانند (نوبی) و شبه جزیره سینا که تمدّن مصری داشتند به کاوشها و تحقیقات اشتغال دارند.
خطوط میخی خواندن خطوط میخی پارسی مشکلتر از خطوط مصری قدیم بود، چه ترجمۀ یونانی در کتیبههای ایرانی وجود نداشت.
با وجود این علمای اروپائی با زحمات طاقت فرسا به خواندن آن نیز موفّق شدند.
شرح پیشرفتهای آنها چنین است: در ۱۶۲۱ سیاح ایطالیائی (پیطرو دلاّوالّه)[۱۱] از کتیبههای تختجمشید چند علامت میخی نقاشی کرده با خود به اروپا برد و حدس زد که باید این خط را از چپ به راست بخوانند. در ۱۶۷۴ (شارْدَن)