شاهزادگان قدیم عیلام کتیبههائی نویساندهاند که بخطّ بابلی (یعنی میخی) و بزبان سامی است، ولی اسنادی هم بدست آمده که بزبان بومی نوشته شده و دارای نقوشی است. این خطّ را مترادفا با خطّ میخی کندهاند. بعد از کتیبههای پادشاه عیلام، که موسوم به (باش این شوش ناک) بود، (تقریبا از ۲۴۰۰ سال قبل از میلاد) به کتیبههای خطّ میخی خطّ مذکور را علاوه کردهاند و این خطّ را هجائی میدانند. تقریبا از پانصد سال قبل از میلاد زبان کتیبهها فقط زبان عیلامی است.
در زبان عیلامی علمائی مانند شیل، ویسباخ، هوزنیگ و برگ کار میکردند.
علماء مذکور عقیدهشان این بود که زبان عیلامی چند لهجه داشته و این زبان نزدیک به گروه زبانهای قفقازی است. (مارّ) زبان عیلامی را از خانوادۀ زبانهای گرجی و بومیهای سابق ارمنستان میدانست.[۱] این زبانها اصلا به زبانهای سامی تا اندازهای نزدیک میشود، تمدّن عیلامی تمدّن بابلی و سامی است و تصوّر میرود که نسبت سامیهای عیلام به بومیهای اوّلی آن مانند نسبت سامیهای بابل به سومریها است.[۲]
مردمان شمالی مشرق قدیم
مقصود از مردمان شمالی مشرق قدیم در درجۀ اوّل مللی هستند که در آسیای صغیر سکنی داشتند. موافق توریة و آثار مصری نمایندۀ این مردمان را باید مردم هیت دانست. بعضی تمام این مردمان را نژاد (آلارد)[۳] مینامند، زیرا هرودوت اینها را چنین نامیده و (آرارات) را (آلارد) نوشته، ولی باید در نظر داشت که هیتها یگانه نمایندۀ این نژاد نبودند، چه نوشتههای میخی میرساند که مردمانی دیگر نیز از این نژاد بودهاند، مانند مردم (ارثاو) در آسیای صغیر، (میتانی) در بین النهرین و (خالدها) در مملکت وان (صفحهای که بعدها ارمنستان نامیده شد). بعض علماء اهالی کیلیکیه، سکنۀ دریائی لیکیه، لیدیها، اتروسکها[۴] و طوائف دیگر را مانند