این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
۱۷۸
این چرخ فلک بسی چو ما کشت و درود | ||||||
غم خوردن بیهوده نمیدارد سود | ||||||
پر کن قدحی و بر کفم بر نه زود | ||||||
تا باز خوردم که بودنیها همه بود |
۱۷۹
این عقل که در ره سعادت پوید | ||||||
روزی صد بار خود ترا میگوید | ||||||
دریاب تو این یکدمه وقتت که نهٔ | ||||||
آن ترّه که بدروند و دیگر روید |
۱۸۰
این قافلهٔ عمر عجب میگذرد | ||||||
دریاب دمی که با طرب میگذرد | ||||||
ساقی غم فردای حریفان چه خوری | ||||||
پیش آر پیاله را که شب میگذرد |