این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
معلوم نیست کسیکه این افسانه را جعل کرده است خیّام را سوختنی میدانسته یا آمرزیدنی و منظور گویندهٔ رباعی کدام عُمر بوده است در هر حال اینهم یکی از رباعیهائی است که ما ترک کردهایم و یکی دیگر این رباعی است که صاحب فردوسالتّواریخ در احوال خیّام نقل کرده و میگوید گفتهاند آخرین سخنان منظم او این بود:
سیر آمدم ای خدای از هستی خویش | از تنگدلی و از تهی دستی خویش | |||||
از نیست چو هست میکنی بیرون آر | زین نیستیم بحرمت هستی خویش |
بعقیدهٔ ما این رباعی و امثال آنرا کسانی جعل کردهاند که یا برحسب گفتهٔ عوام یا باستنباط شخصی سخنان خیّام را کفرآمیز پنداشته ولی دریخ دانستهاند که او این شهرت را داشته باشد و بوسیلهٔ جعل این رباعیات و افسانههائی مانند «ابریق می مرا شکستی ربّی»
۶۶