هیچکس حقیقت را ندانست و از این شب تاریک راه بیرون نبرد همه افسانهٔ گفتند و مردم را در خواب کردند و خود نیز بخواب رفتند.
آنچه از رباعیات مسلّم خیام بدست میآید اینست پس بنای ما بر این شد که مجموعههائی از رباعیات را که در سدهٔ نهم و دهم فراهم آمده و کهنهترین مجموعههای موجود میباشند خواه در داخله یا خارجه بچاپ رسیده باشند خواه نرسیده باشند در پیش بگذاریم و رباعیات را یک یک بگیریم و با میزانی که بدست آوردهایم بسنجیم هر رباعی که باین افکار نزدیک و موافق بود اختیار کنیم و آنچه از این زمینه بیرون بود بیندازیم و البتّه درستی کلام و فصاحت و بلاغت و صحّت لفظ و لطف معنی را هم شرط دانستیم زیرا در صورتیکه نصّ صریح و متن مسلّم در دست نیست چه داعی داریم که سخنِ سُست و بیمایه را یپذیریم و از خیّام بدانیم و بر خلاف دستور حکیم اوقات عزیز را مشغول کلام غیر لازم بسازیم.