این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
پُر از مرد دانا بُود دامنش | پُر از ماهرخ جیب و پیراهنش |
رباعی ۱۳– سبزه و گُل دمیدن از خاک مردگان را خیّام مکرّر یاد کرده است دیگران هم بسیار گفتهاند که بعضی را تذکّر دادهایم. نظامی فرماید:
هر گُل رنگین که بباغ زمی است | قطرهٔ از خون دل آدمی است |
شیخ سعدی:
ده که هرگه که سبزه در بستان | بدمیدی چه خوش شدی دل من | |||||
بگذرای دوست تا بوقت بهار | سبزه بینی دمیده از گِل من |
و نیز فرماید:
عجب نیست از خاک اگر گُل شکفت | که چندین گُل اندام در خاک خفت |
و همچنین:
روئی است ماه پیکر و موئی است مشکبوی | هر لاله که میدمد از خاک و سنبلی |
۱۲۴