این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
261
OMAR KHAYYAM
۳۸۷
چون حاصلِ آدمی در این شورستان | ||||||
جز خوردنِ غصّه نیست یا کندنِ جان | ||||||
خرّم دلِ آن که زین جهان زود برفت | ||||||
آسوده کسی که خود نیامد بجهان |
۳۸۸
بر موجبِ عقل زندگانی کردن | ||||||
شاید کردن ولی ندانی کردن | ||||||
استادِ تو روزگار چابکدستست | ||||||
چندان بسرت زند که دانی کردن |
۳۸۹
اسرارِ ازل را نه تو دانی و نه من | ||||||
وین حرفِ معمّا نه تو خوانی و نه من | ||||||
هست از پسِ پرده گفتگوئی من و تو | ||||||
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من |
388.L.Fortune's buffets.
389.C. L. A. I. J.Meaning, We are part of the "veil" of phenomena, which hides the Divine Noumenon.If that be swept away what becomes of us?