این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
217
OMAR KHAYYAM
۳۲۱
تا چند ملامت کنی ای زاهدِ خام | ||||||
ما رندِ خراباتی و مستیم مدام | ||||||
تو در غمِ تسبیح و ریا و تلبیس | ||||||
ما با می و معشوقه مدامیم بکام |
۳۲۲
با نفس همیشه در نبردم چکنم | ||||||
وز کردهٔ خویشتن بدردم چکنم | ||||||
گیرم که ز من در گذرانی بکرم | ||||||
زان شرم که دیدی که چه کردم چکنم |
۳۲۳
جانا من و تو نمونهٔ پرگاریم | ||||||
سر گرچه دو کردهایم یکتن داریم | ||||||
بر نقطه روانیم کنون دائرهوار | ||||||
تا آخرِ کار سر بهم باز آزیم |
321.C. L. N. A. I. J.
322.C. L. N. A B. I.
323.C. L. N. A. I.Mr. Fitzgerald quotes a similar figure used by the poet Donne, for which see Ward's "English Poets," i. 562.The two heads are the points of the compasses.