این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
85
OMAR KHAYYAM
۱۲۳
بس خونِ کسان که چرخِ بیباک بریخت | ||||||
بس گل که برآمد از گِل و پاک بریخت | ||||||
بر حسن و جوانی ای پسر غرّه مشو | ||||||
بس غنچهٔ ناسگفته بر خاک بریخت |
۱۲۴
جز حق حَکَمی که حکْم را شاید نیست | ||||||
هستی که ز حکمِ او برون آید نیست | ||||||
هر چیز که هست آنچنان میباید | ||||||
آنچیز که آنچنان نمیباید نیست |
۱۲۵
این گمبدِ لاجوردی و زرّین طشت | ||||||
بسیار بگشتست و دگر خواهد گشْت | ||||||
یکچند ز اقتضایِ دورانِ قضا | ||||||
ما نیز چو دیگران رسیدیم و گذشت |
123.L.In line 3 scan jawánǐyāy.
124.C. L. A. I."The Truth" is the Sufi name for the Deity. Note tashdíd on Hakk dropped.
125.Bl. L.Guzasht, "It is all over with us."Bl., "Golden tray," the Sun.In line 1 scan lájăwardǐyō.Bl., Prosody, p. 11.