این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
—۳۰—
سپهبد ایران یکتن بود. ولی خسرو سپاه را نیز بچهار بخش کرده و هر بخشی را با سپهبد جداگانه بیکی از آن چهار کوست بگماشت. ای اینجاست که ما از زمان او در تاریخها بنامهائی از قبیل سپهبد خوراسان و سپهبد نیمروز و مانند اینها بسیار بر میخوریم.[۱]
ولی فردوسی بر خلاف نوشتهای طبری بخش کردن ایران را بچهار کوست (او بهر میخواند) بخسرو انوشروان نسبت اده و چهار بخش کردن سپاه را هم بنام خسروپرویز مینگارد که از هر دو جهت با طبری اختلاف دارد. در داستان خسرو انوشروان میگوید:
بخش کردن انوشروان پادشاهی خود بچهار بهر
شهنشاه دانندگان را بخواند | سخنهای گیتی سراسر براند | |||||
جهان را ببخشید بر چهار بهر | وزو نامزد کرد آباد شهر | |||||
نخستین خراسان ازو یاد کرد | دل نامداران بدان شاد کرد | |||||
دگر به، زو قم بد و اصفهان | نهاد بزرگان و جای مهان | |||||
وزو بهر، بد آذرآبادگان | که بخشش نهادند آزادگان | |||||
وز ارمنیه تا در اردبیل | بپیمود واژه ناخوانا دانا خرد بوم گیل | |||||
سوم پارس و اهواز و مرز خزر | ز خاور ورا بود تا باختر | |||||
چهارم عراق آمد و بوم روم | چنین پادشاهی و آباد بوم.[۲] |
چنانکه میدانیم فردوسی شاهنامه را از روی خداینامه نظم کرده گویا در آن کتاب درباره این چهار بخش کردن ایران آگاهی درستی نبوده و اینست که گفتههای شاعر ایرادها دارد و درست از عهده مطلب
- ↑ فرخ هرمز که آزرمیدخت را خواستگاری کرد و بسزای این آرزو بدست کسان آزرمیدخت کشته گردید سپهبد خراسان بود. پسر او رستم که آزرمیدخت از پادشاهی برداشت و سپهسالار جنگ قادسیه هم او بوده نیز سپهبدی خراسان داشته است. نیز در همان زمان آذرجشسن واژه ناخوانا نامی سپهبد نیمروز بوده است.
- ↑ شاهنامه خاور ج 4 ص 378 و 372