الّدین کاتب) در باب ذکر محاسن فضلاء اهل خراسان از قسم دوّم کتاب (خریدة القصر و جریدة العصر)[۱] که تألیف آنرا در سال ۵۷۲ هجری قمری بانجام رسانیده، دربارهٔ خیام چنین مینویسد:–
«عمرالخیام، لیس یوجد مثله فی زمانه. کان عـدیم القرین فی علم النّجوم و الحکمة. وبـه یضرب المثل. انشدت مـن شعره باصفهان: «اذا رضیت نفسی بمیسور بلغة.. الخ»[۲] یعنی؛ عمر خیام، مثل او در عصر خود پیدا نمیشد. در علم نجوم و در حکمت بینظیر بود و در این دو، باو مثل زده میشود. و از شعر او این قطعه در اصفهان برای من خوانده شد: (اذا رضیت.. تا آخر).
برحسب مدارکی که تا کنون بدست آمده عمادالّدین کاتب نخستین کسی است که خیام را از جمله شعرا شمرده و اشعاری هم از وی نقل کرده است. و این اشعار را شهرزوری و القفطی هم از خیام نقل نمودهاند و در این مجموعه جزو اشعار عربی او درج خواهد شد.
۵
شمسالّدین محمّد بن محمود شهرزوری در کتاب (نزهة الأرواح و روضة الأفراح) که آنرا بین سالهای ۵۸۶ و ۶۱۱ هجری قمری (۱۱۹۰–۱۲۱۴ میلادی تقریباً) تألیف کرده دربارهٔ خیام چنین میگوید:–
(عمر الخیامی النیسابوری الأباء و المیلاد و کان تلو ابی علیّ فی اجزاء علومالحکمة الأ انّه کان سئ الخلق ضیْق العطن و قد تأمّل کتاباً باصفهان سبع مرّات و حفظه و عاد الی نیشابور فاملاء فقوبل بنسخة الأصل فلم یوجد بینهما کثیر تفاوت و له ضنّة بالتّصنیف و الّتعلیم وله مختصر فی الّطبیعیّات و رسالة فی الوجود و رسالة فی الکون والّتکلیف. وکان عالماً بالفقه واللّغة و الّتواریخ. و دخل الخیام علی الوزیر؛ عبدالّرزّاق و کان عنده امام