وی با او به مجمعالفصحاء و ریاضالعارفین هم سرایت کردهاست، همسالی و همشاگردی و پیمان بستن آن دو با همدیگر نیز که در مجمعالفصحاء نگاشته شده، برخلاف همهٔ مآخذ تاریخی است و در هیچیک از آنها بسته شدن پیمانی میان خیام و سنجر نقل نشده و این حکایت هرجا که بمیان آمده؛ مبنی بر آنست که چنین پیمانی بین خیام و حسن صبّاح و خواجه نظامالملک منعقد گردیده؛ حتی روایت خود مرحوم هدایت در ریاضالعارفین هم که فوقاً درج شده، مؤیّد همین معنی است.
۱۷
فاضل فقید: محمّدبن عبدالوهّاب قزوینی که میان ارباب تتبّع و تحقیق مشار بالبنان و مقام او در فضل و ادب مستغنی از بیان بوده و در سال ۱۳۲۸ هجری شمسی برحمت ایزدی پیوست، در حواشی چهارمقالهٔ نظامی عروضی سمرقندی مینویسد:–
«خواجه امام عمر خیامی، ابوالفتح عمر بن ابراهیم الخیامی (او الخیام) الّنیشابوری. از مشاهیر حکما و ریاضیّین اواخر قرن پنجم و اوائل قرن ششم هجری بود و یکی از مفاخر بزرگ ایران است؛ ولی شهرت فوق العادهای که در بلاد شرق و درین اواخر در اروپا و آمریکا بهمرسانیده همانا بیشتر (یا فقط) بواسطهٔ رباعیات حکمت آمیزی است که در اوقات فراغت، تفریح خاطر و تشحیذ ذهن را میسروده و سایر فضائل و مناقب او در تحت الّشعاع شعر مانده است».
«گمان میکنم بهترین و کاملترین ترجمهٔ حالی که از این حکیم بزرگ نوشته شده آنست که پرفسور ادوارد براون[۱] معلّم زبان فارسی و عربی در دارالفنون کمبریج از ممالک انگلستان در کتاب نفیس خود: (تاریخ علوم ادبیّهٔ ایران)[۲] مرقوم داشته و تمام مآخذ و مصادر سابق بر خود را با کمال دقّت در نظر آورده و چون در بلاد ایران بیشتر این مصادر و مآخذ مجهول و نایابست؛[۳] مناسب دانستیم که خلاصهٔ از مرقومات
- ↑ Pr. E. G. Brovvne
- ↑ Literary History of Persia
- ↑ این قسمت از بیانات میرزای قزوینی در اوان نگارش حواشی چهار مقاله شاید تا اندازهای صحیح و بموقع بوده ولی در حال حاضر مآخذ مذکور بعلاوهٔ مآخذهای دیگری که در این مجموعه مورد استناد واقع شده چاپ و منتشر شده و در دسترس عامه و در کتابفروشیهای معتبر و کتابخانه های مهم تهران موجود و مورد استفاده است.