یعنی: عقل هنگام دخالت و تصرّف خود تعجّب میکند از کسی که بروزگار تکیه و اعتماد مینماید؛ زیرا که دهش او مانند باد همیشه در انقلاب و تحوّل بوده و دادهٔ وی همچون سایه همواره در انتقال و تبدّل است.
از این پنج قطعه شعر عربی، قطعهٔ دوّم را عماد کاتب در خریده و شهرزوری در نزهةالارواح و القفطی در تاریخالحکما و قطعههای اوّل و سوّم را شهرزوری در نزهةالارواح از خیام نقل کردهاند و قطعههای چهارم و پنجم را بشرحی که قبلا نگاشته شده، ودیعالبستانی صغیر در مقدّمهای که برای ترجمهٔ رباعیات خیام نوشته باو نسبت داده است؛ ولی چنانکه مرحوم میرزای قزوینی هم در حواشی چهارمقاله تذکّر داده، قطعهٔ سوم را ثعالبی[۱] در یتیمةالّدهر از ابوسهل نیلی[۲] نوشته است و البتّه اعتبار قول ثعالبی بیشتر است.
بپایان رسید این کتاب بدست مؤلّفش؛ اسمعیل یکانی، روز شنبه بیست و دوم دیماه ۱۳۴۱ شمسی مطابق با پانزدهم شعبان ۱۳۸۲ قمری و یازدهم ژانویه ۱۹۶۳ میلادی و تمام آنگه شود که مورد توجّه و عنایت ارباب فضل و کمال گردد انشاءاللّٰه تعالی.
- ↑ ابومنصور عبدالملک بن محمد بن اسمعیل نیشابوری از اعاظم علما و ادبا بوده و در سال ۳۵۰ هجری قمری در نیشابور تولد و در سنه ۴۲۹ وفات یافته در نظم و نثر فرید عصر خود بوده و تألیفاتش در شرق و غرب مشهور است.
- ↑ ابوسهل سعید بن عبدالعزیز از مشاهیر اطبا و ادبا بوده تألیفات متعدد و اشعار بسیاری از او باقی است.