این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
خیام و شعر
۱۵۹
که در حدود سی وهشت بیت است، و با مطلع:
«ای برادر بشنوی رمزی ز شعر و شاعری؛ | تا زما مشتی کداکس را بمردی نشمری» |
آغاز میشود، شمهای از این معایب را برشمرده و در ضمن آن میگوید:
«مرد را حکمت همی باید که دامن گیردش؛ | ||||||
تا شفای بوعلی بیند؛ نه ژاژ بحتری[۱] | ||||||
عاقلان راضی بشعر از اهل حکمت کی شوند | ||||||
تا گهر یابند. مینا کی خرند از گوهری؟ | ||||||
یارب، از حکمت چه برخوردار بودی جان من؛ | ||||||
گر نبودی صاع شعر اندر جوالم بر سری» |
کسان دیگری از افاضل شعرا هم که در سایر علوم و فنون نیز موقع و مرتبهای داشتهاند صنعت شعر و شاعری را دون مقام فضلی خود پنداشتهاند؛ چنانکه ظهیرالّدین فاریابی هم در این معنی میگوید:
«کمینه پایهٔ من شاعریست، خود بنگر؛ | ||||||
که چند گونه کشیدم ز دست او بیداد». |
اثیرالّدین اومانی را نیز در این زمینه قطعهایست که با مطلع:
«یارب، این قاعدهٔ شعر بگیتی که نهاد؛ | ||||||
که چو جمع شعرا خیر دو گیتیش میاد» |
شروع میشود. در آثار سایر مشاهیر شعرا نیز انتقاداتی از این قبیل پیدا میشود که ذکر همه موجب اطالهٔ کلام است.
خلاصه آنکه کار این صنعت شریف، بر اثر بیمبالاتی خود ارباب فنّ، بجائی
- ↑ ابوعباده ولیدبن عبید طائی از اعاظم شعرای عرب در ردیف ابوتمام و متنبی بشمار میرود بسال ۲۰۴ در قریه (زردفنه) در حوالی قصبه (منبج) از توابع (حلب) تولد و پس از مسافرتهای طولانی باز به منبج برگشته و بسال ۲۸۴ در آنجا وفات یافته دیوان مرتبی دارد که بسال ۱۳۰۰ در اسلام بول چاپ شده است.