بودند که این کتاب را در اوائل انتشارش خریدند و سوین بورن نسخهای از آنرا با مسرّت و شادی برای جرج مردیت[۱] برد و این نخستین بار بود که ارزش واقعی آن شناخته شد. چاپ اوّل کتاب در ۱۸۵۹، چاپ دوّم آن با تجدید نظر ده سال بعد در ۱۸۶۸، چاپ سوّم در ۱۸۷۲، چاپ چهارم در ۱۸۷۹، چاپ پنجم جزء آثار ادبی فیتزجرالد در ۱۸۸۹ صورت گرفت و قبل از پایان قرن نوزدهّم هشت بار دیگر طبع و منتشر شد و از آن پس طبع این اشعار بمیزان خارقالعادهای مرسوم شده است؛ چنانکه در تمام انگلستان کمتر خانهایست که این کتاب روزگاری و بشکلی در آن راه نیافته باشد؛ حتّی سربازان انگلیسی آنرا در دو جنگ جهان گیر با خود بمیدان نبرد نیز بردهاند».
استاد آرتر آربری در موضوع شهرت خیام و فیتز جرالد در همان مقدّمه چنین مینویسد «شهرت جهانی خیام در تاریخ ادبیات، قطعاً، از عجایب بیمانند است و اگر بخاطر اشتهار حیرت انگیز ترجمه ادوارد فیتز جرالد نبود؛ مسلماً، نام او را جز معدودی از اهل فنّ در خارج از کشوری که زادگاه اوست، هرگز نمیدانست در ایران نیز کمتر معروف میشد. آنچه بر شگفتی این داستان میافزاید، این حقیقت است که ترجمهٔ فیتزجرالد چنانچه تصادفاً مورد توجه نقّادان زبردست معاصر وی واقع نمیشد: باغلب احتمال، در میان ادبیات ناچیز و فراموش شدهٔ دورهٔ ویکتوریا مقام پستی پیدا میکرد».
باز راجع بهمین موضوع مینویسد: «وضع رباعیات خیام در جهان ادب هنگامی که فیتزجرالد دست بترجمهاش زد طوری بود که نخستین مترجم انگلیسی آن در این جملات بخوبی بیان کرده است: «بهر علّتی باشد، خیّام، در کشور خود هرگز شهرت نیافته و از این رو گفتههای او بخارج نیز کمتر رسیده است. نسخههای فعلی اشعار او، گذشته از اینکه مانند سایر کتب شرقی پی در پی عرضهٔ تصرّف نسّاخ واقع شده، بقدری کمیاب بوده که برعکس ادوات جنگی و علمی بندرت بمغرب زمین رسیده است». پس ممکن بود خیام تا ابد بدین سان گمنام بماند و احتمال اینکه
- ↑ George meredith
رستی – سوین بورن – جرج مردیت، هر سه نفر از شعرای انگلیس در قرن نوزدهم هستند.