برگه:Jondi Shapour Magazine, no. 1.pdf/۲۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
‫شاه‌گزینی در اساطیر ایران | ۱۳
 

۱-گزینش انتخابی از میان خاندان سلطنتی:

در آیین گزینش شهریاری در اساطیر ایران، یک آمیختگی بین پادشاه انتخابی و موروثی وجود داشت که شاه در حین دوران پادشاهی‌اش جانشین خود را اعلام می‌کرد و تأیید آن توسط انجمن اشراف و مجمع نمایندگان و هموندان صورت می‌گرفت[۱] و این انگاره میان بزرگان و آزادگان پذیرفته شده بود که فرد تأییدشده متعلق به جرگهٔ بزرگان و از تخمهٔ شاهی است و این انجمن بزرگان و اشراف خود را نگهبان تاج و تخت و دوستدار شاه می‌دانستند و حق غصب تاج و تخت شاهی را ندارند. نمونه‌های نادیده گرفتن این قانون در هماوردی خاندان‌های نژاده با پادشاهان اساطیری، در تاریخ فرهنگ اساطیر ایران، انگشت‌شمار بود. در این مورد می‌توان به داستان مشهور کاوهٔ آهنگر که نشان‌دهندهٔ مشروعیت به خاندان شاهی است یاد کرد.

این روایت در تاریخ بلعمی چنین آمده‌است:

«و او علم چرمین را پیش داشت، چون به ری رسید مردمان گفت: ما اکنون به نزدیک ضحاک رسیدیم اگر او ما را بشکند ملک او باشد و اگر ما او را بشکنیم، یکی باید که ما همه او را بپسندیم تا همان روز او را بملکی بنشانیم تا جهان بی ملک نباشد، و هرکس بجای خویش بیارامد. گفتند: ما را تو بس که این جهان بدست تو براحت افتاده باشد؛ هم تو سزاوارتر باشی بدین، گفت: من این کار را نشایم زیرا که من نه از خاندان ملک ام و پادشاهی کسی را باید که از خاندان ملکان باشد».[۲]

بزرگان و آزادگان در شرایط بحرانی به مشورت و شور می‌پرداختند که چگونه بتوانند در چنین شرایطی به شاه و کشور خدمت کنند؛ یا شاهی که به خطا رفته، چگونه او را به راه راست هدایت کنند یا به دنبال جانشینی برای وی باشند. شواهد چنین عملکردی برای اهمیت نقش بزرگان در پادشاهی نوذر و در مورد تعیین جانشینی برای او در ادبیات


  1. ویدن گرن، فئودالیسم در ایران باستان، ص ۱۵۶.
  2. بلعمی، تاریخ بلعمی، ص ۲۳۵؛ ثعالبی، غرر اخبار ملوک الفرس وسیرهم، ص ۱۸-۲۰.