برگه:Jalal al ahmad - khdmat va khyanat v1.pdf/۱۳۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

 

مردم شاهنشاهی ایران کرد- از تحمل اقوام و مذاهب و زبان های مختلف گرفته تا اصلاح «برید» و مالیات- می توان نوعی جانشین «گئوماتا» شمرد که دارد به اجرای مختصری از مدعیات او قناعت می کند که عالم «امر» و «عرف» تحمل اجراشان را دارد؛ براحتی بیشتری می توان انوشیروان را به این علت «عادل» خواند که هم به تقویت دستگاه زردشتی با قتل عام مزدکیان رفع شری کرد؛ و هم با عمل کردن به مختصری از اصلاحات پیشنهاد شده مزدك زمینه نارضایتی ها را موقة متزلزل ساخت تا در ظهور اسلام از نو به نقطه اوج برسد و حکومت ساسانی را منتفی کند. دربارهٔ علل شکست حکومت ساسانی تاکنون بد آموزی های فراوان شنیده ایم و خوانده- که صاحب این قلم گاهی درباره اش سخنی گفته۱ -اما مورخان خودی کمتر به زمینه اجتماعی و اقتصادی آن شکست که معلول انحطاط مؤسسات حاکم دورۀ ساسانی بوده است توجه کرده اند و سخت کوشیده اند که شکست حکومت ساسانی را در مقابل عرب ها، نوعی شکست نور در مقابل ظلمت قلمداد کنند یا شکست ملتی در مقابل قومی بدوی و ویرانگر. و چه تمهیدها بکار برده اند تا نوعی ملت پرستی غالی را به معنی قرن نوزدهمی فرنگ، القا کنند بر دوره ای از تاریخ ما، که مفهوم «ملت» و «ملیت» در آن شناخته نیست. و در حوزه اسلام نیز که به آن تفوه می شود غرضش «پیروان فلان مذهب معین» است: ملت یهود - ملت نصاری - ملت اسلام. یعنی که پیروان هر يك ازین سه دين. اما کافی است که با توجه به نهضت مزدك و مدعیات او که چهل پنجاه سال پیش از هجوم عرب ها رخ داد؛ و یا با توجه به شکوفایی تمدن و فرهنگ


۱- مراجعه کنید به «غرب زدگی» و به «سه مقالۀ دیگر».