اشتاین بود، که من آن را در اصول صحیح یافتم، ولی پذیرش عقاید او در باب وضع مرزبانان و سپاهبذان و پاذگوسپانان نسبت به یکدیگر برای من دشوار بود و بدین جهت کوشیدم تا مگر راه حل دیگری برای این مسئله دشوار بیابم.
خلاصه مطلب آنکه، آقای اشتاین در نقدی، که بر چاپ اول «ایران در زمان ساسانیان» ۱نگاشتهاند، و به علت اوضاع و احوال کنونی، کمی قبل از شروع چاپ دوم بدست میرسید، موضوع را دوباره از سرگرفته و ببحث و تحقیق دقیقتری در اطراف مسائل مختلف آن پرداختهاند. پس از توجه به دلایل جدید آقای اشتاین، من نیز با ایشان همرأی شدم.
فهرست مورد بحث ازاینقرار است:
۱-یعقوبی بوزرگ فرمذار (وزیر اعظم) -موبدان موبد (روحانی اعظم) - هیربذان هیربذ (حافظ آتشکده) -دبیربذ (رئیس دبیران) -سپاهبذ (فرمانده لشکر)، که در زیر حکم خود یک نفر پاذگوسپان داشت-فرمانفرمای ایالت را مرزبان میگفتهاند.
۲-مسعودی، التنبیه: موبدان موبد (هیربذ در زیر فرمان موبد بوده است) - وزرگفرمذار -سپاهبذ-دبیربذ-هتخشبذ، که او را واستریوش [ بذ ]هم میگفتهاند. (این شخص رئیس همه مردمانی بوده، که اعمال یدی میکنند چون غلامان و کشاورزان و سوداگران و غیره). از جمله صاحبان مناصب عالیه مرزبانان بودهاند، که فرمانده سرحدات محسوب میشدهاند و عده آنان چهار بوده است برحسب جهات اصلیه ۲.
۳-مسعودی، مروج الذهب: وزرا-[ موبذان ]موبذ (که قاضی اعظم و رئیس شریعت و ما فوق هیربذان بوده است) -چهار سپاهبذ (که عمال درجه اول دولت بوده، و هریک بر ربعی از مملکت فرمانروایی میکردهاند، و هریک از نایبی بوده است بنام مرزبان) ۳.
۱-موزئون، ج ۵3(1940)، ص ۱۳۳-۱۲۳.
۲-مقصود «مرزبان-شهردار» است.
۳-تفصیلی، که پس از این آمده است (راجع به مقام رامشگران و غیره)، برای تحقیق در موضوع مورد بحث بیفایده است.