را در پیش روی داشتند، مظفر میشدند و پس از هر فتح گوهری چند بر جواهر آن درفش میافزودند، چندانکه این درفش غرق زر و سیم و گوهر و مروارید شده بود ۱. توصیف مسعودی نیز ۲از این درفش شبیه طبری است، جز اینکه گوید ۳، این علم پوشیده از یاقوت و مروارید و گوهرهای گوناگون بود. بنا بر قول خوارزمی ۴، این درفش از پوست خرس یا بقولی از پوست شیر ساخته شده بود، و پادشاهان در جنگها بآن تیمن و تبرک میجستند، و آن را از زر و گوهرهای گرانبها پوشیده بودند. ثعالبی ۵نیز حکایت میکند، که پادشاهان درفش کاویان را موجب کامیابی خویش میشمردند و در تزیین آن بجواهر قیمتی با یکدیگر همچشمی میکردند و کمال جهد را در زیور بستن آن مینمودند، چنانکه پس از مدتی در یکتای جهان و شاهکار قرون و اعجب عجایب روزگار شد. این درفش را پیشاپیش سپاه میبردند و جز فرمانده کل سپاه کسی را شایسته نگهداری آن نمیدانستند. پس از آنکه جنگ به پیروزی خاتمه میگرفت، پادشاه درفش را به گنجوری، که مأمور نگاهداری آن بود، میسپرد. بنا بر روایت مطهر بن طاهر المقدسی ۶، این درفش در آغاز از پوست بزغاله یا از چرم شیر بود، بعد ایرانیان آن را از زر و پارچه زربفت ساختند. فردوسی در جلد اول شاهنامه داستان ضحاک چنین گوید:
از آن چرم کاهنگران پشت پای بپوشند هنگام زخم درای همان کاوه آن بر سر نیزه کرد همانگه ببازار برخاست گرد
۱-ایضا،۱، ص ۱۱۹.
۲-مروج،۴، ص ۲۰۰.
۳-ایضا، ص ۲۲۴،
۴-مفاتیح العلوم، چاپ فان فلوتن، ص ۱۱۵.
۵-ص ۳۸ و ما بعد.
۶-چاپ هوار، ص ۱۳۲، ترجمه، ص ۱۴۸.