برگه:IranDarZamanSasanian.pdf/۶۴۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

کرد و گروهی عظیم از مردمان را به هلاکت رسانید ۱.

آنگاه پسر شیرویه را، که طفلی خردسال بود، بنام اردشیر سوم بر تخت نشاندند و خوان‌سالار یا رئیس کل آبدارخانه ماه آذرگشنسب به قیمومت او برقرار شد، و در واقع مقام نیابت سلطنت یافت. فرخان شهروراز، سردار معروف خسرو پرویز، نمی‌خواست که زیر بار اطاعت یکی از همگنان خود برود، با قیصر هرقل یار شد و سپاه خود را بجانب تیسفون راند. در این شهر دو تن از بزرگان، یکی نیوخسرو، رئیس نگاهبانان سلطنتی، دیگر نامدار گشنسپ، سپاهبذ نیمروز، با او یار شدند. پس شهروراز سپاه خود را وارد تیسفون کرد، پادشاه خردسال را، که بیش از یک سال و نیم سلطنت نرانده بود، هلاک کرد، و هرچند از تخمه شاهی نبود، بتقلید وهرام چوبین و وستهم، به پادشاهی نشست. چون شمطای عیسوی در سابق به یکی از دختران شهروراز اهانت کرده بود ۲، در این وقت، که شهروراز به سلطنت رسید، فرمان داد، تا شمطا را از زندان برآورده، در برابر کلیسایی، که مجاور املاک خانواده او بود، مصلوب کردند. اما مخالفان شهروراز به ریاست ماهیار، اندرز بداسواران، و زاذان‌فرخ، که دیگری از بزرگان بود، و پوس‌فرخ، که از نجبای جوان استخری بود، و دو برادر پوس‌فرخ، که با او در دسته نگاهبانان پادشاهی (گارد سلطنتی) خدمت می‌کردند، قیام نمودند ۳، و این سه برادر شهروراز غاصب را بقتل رساندند.

خسرو سوم، که پسر کواذ، برادرزاده خسرو پرویز، بود، در قسمت شرقی



۱-بنوشته تئوفانس، شیروی را شیرین مسموم ساخت؛ بگفته اوتیکیوس و ابن قتیبه وی از طاعون مرد. فردوسی ثعالبی راجع به خودکشی شیرین و مسموم کردن شیروی روایتی افسانه‌آمیز نقل کرده‌اند.

۲-گمنام گویدی، نلدکه، ص ۳۱.

۳-چنین است طبری (ص ۱۰۶۳، نلدکه، ص ۳۸۹) روایت او بنظر صحیح‌ترین روایات می‌آید. نام قاتل شهروراز در منابع موجود باختلاف قید شده است.