از اینجا ثابت میشود، که چون در آغاز دولت عرب خواستهاند خوذاینامگ را صورت جدیدی بدهند، اخبار را از منابع مختلف گرفتهاند، که بعضی حاکی از احساسات عامه رعایا و برخی متمایل باشراف و روحانیان بوده است. مثلا طبری نخست روایت هشام بن محمد را نقل میکند، که گوید:[۱] هرمز بن کسری هذا کثیرالادب ذاتیة الاحسان الی الضعفاء و المساکین و الحمل علی الاشراف فعادوه و ابغضوه و کان فی نفسه علیهم مثل ذلک... و کان متحریا للسیرة فی رعیته بالعدل»، یعنی «هرمزد پسر خسرو پادشاهی با ادب و احسان و دوستدار ضعیفان و فقیران بود و بر اشراف سخت میگرفت، پس در کین او ثابت شدند و او نیز کین آنان در دل گرفت... حس دادگری او در حق رعیت فوقالعاده بود». پس طبری دو حکایت نقل میکند راجع به عدالت سخت و تزلزلناپذیر هرمزد، که بیشتر مورخان عرب و ایران آن را در کتب خود آوردهاند. آنگاه از روی مأخذ دیگری طبری هرمزد را چنین وصف میکند.[۲] «و قیل ان هرمز کان مظفرا منصورا لا یمد یده إلی شیء الا ناله و کان مع ذلک ادیبا اریبا واهیا ردی النیة قد نزعه اخواله الاتراک[۳] و کان مقصیا الاشراف و انه قتل من العلماء و اهل البیوتات و الشرف ثلاثۀ عشر الف رجل و ستمائة رجل و انه لم یکن له رای الا فی تالف السفلة و استصلاحهم».[۴] بلعمی در ترجمه این عبارت گوید: «اما عیب او آن بود، که مردمان بزرگ را خرد داشتی و حق ایشان نشناختی و درویشان و حقیران را برگزیدی و هرکس که بر ضعیفی ستمی کردی او را بکشتی تا بشمار آمدی سیزده هزار کس از بزرگان و مهتران بدین سبب کشته بود و بدین سبب درویشان او را زشت داشتندی و مهتران او را دشمن.»