برگه:IranDarZamanSasanian.pdf/۳۱۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

نقش برجستۀ در سنگ شاهپور هست، که وهرام اول را درحالی‌که اوهرمزد (خدا) مقام شاهی به او عطا می‌کند، نشان می‌دهد ۱.

شاه تاجی مضرس بر سر نهاده و گوی منسوج را بر آن قرار داده است. خدا تاجی کنگره‌دار بر سر نهاده است. خدا و شاه بر اسب سوارند و شاه حلقه‌ای را، که اوهرمزد بجانب او دراز کرده، می‌خواهد بگیرد از لحاظ صنعت این نقش از همه نقوش سلف برتر است. زاره گوید: عدم تناسب راکب و مرکوب، که در نقش‌های سابق بوده، در اینجا از بین رفته است: «حرکات و سکنات اسبان و اشکال مختلف پی و عضله آنها را مخصوصا نشان داده‌اند و نازک‌کاری دقیقی بکار برده‌اند، که در نقوش سابق بنظر نمی‌رسد». سازنده این تصویر در نمایش صورت پادشاه مجبور به تبعیت از سبک قدما بوده ولی توانسته است در اندام و چهرۀ پادشاه نشانه زندگی قرار دهد، مثلا: «اشتیاقی که پادشاه به گرفتن علامت سلطنت از دست خداوند دارد، کاملا از این تصویر نمایان است» (شکل ۱۷) ۲.

در زمان سلطنت وهرام دوم (۲۹۳-۲۷۶) پسر وهرام اول، مجددا جنگ ایران و روم درگرفت. کاروس قیصر روم تا تیسفون پیش آمد؛ اما در اثر مرگ ناگهانی او رومیان عقب نشستند و در سال ۲۸۳ معاهدۀ منعقد شد، که بموجب آن ارمنستان و بین‌النهرین بتصرف رومیان درآمد. واگذاری این دو ایالت از طرف شاهنشاه در وقتی که دشمن ضعیف شده بود، بی‌علت نبود، زیرا که در این وقت خبر طغیان خطرناکی را در مشرق کشور شنید و مجبور بمصالحه با رومیان گردید.



۱-[۱]

۲-[۲]


  1. در روی حجاری کتیبه از نرسی است. زاره هم بدوا این نقش را بهمین شاه نسبت داده است (نقوش برجسته، ص ۲۱۵ و بعد)، ولی در کتاب جدید خود موسوم به صنایع ایران قدیم (ص ۴۰) آن را از بهرام اول می‌داند. هرتسفلد (پایکولی، ص ۱۷۳) از روی سبک بنا و القاب پادشاه، ثابت کرده است، که نرسی اسم خود را در روی نقشی؛ که متعلق به برادر ارشدش بوده است، کنده است. در این امر شک و شبهه نیست، زیرا تاج پادشاه مانند تاجیست، که در روی سکه‌های بهرام اول دیده می‌شود و با تاج نرسی اختلاف دارد.
  2. زاره-هرتسفلد، نقوش برجسته، تصویر ۴۱ و ص ۲۱۵ و ما بعد، زاره، صنایع ایران قدیم، تصویر ۷۸؛ تاریخ صنایع پوپ IV , A 156.