برگه:IranDarZamanSasanian.pdf/۱۵۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.


خاندان ساسانی نخستین دودمان از دودمانهای هفت‌گانه محسوب می‌شد.[۱] پنج دودمان ممتاز دیگر را نام چنین بوده است.

کارن پهلو، سورن پهلو،[۲] اسپاهبذ پهلو، اسپندیاذ، مهران و دودمان هفتمین گویا زیک[۳] بوده است.[۴]


    دشمن کراسوس بود و لشکرکشی کراسوس به ایران در زمان سلطنت پدر و سلف فرهاد چهارم صورت گرفت. ولی بهر حال ثابت شده است، که این سه خاندان مدتها قبل از ظهور ساسانیان از تیولداران و امرای بزرگ بوده‌اند. انتساب خانواده اسپندباذ به اشکانیان محققا بعدها جعل شده است، یعنی اوقاتی که تاریخ حقیقی اشکانیان از خاطره‌ها محو شده بود؛ در سلسله نسب یکی از افراد این خاندان (مهر نرسه، نگاه کنید طبری، ص ۶۹- ۸۶۸؛ نلدکه، ص ۱۰۹) بنام دارا (داریوش سوم) و پسرش کی‌اشک برمی‌خوریم (یعنی ارشک، که عنوان پادشاهان باستانی کوی Kavi یاکی را بدان افزوده‌اند) و سپس چند نام دیگر دیده می‌شود، که تعلق به خاندان اشکانی نداشته‌اند (کلمه سی‌سنبروه Sisanabruh تحریفی است از سنتروک Sanatruk و به مشابهت کلمه ما قبل آن، که سیس‌بذ Sispadh بوده، به این صورت درآمده بعلاوه شجره نسب سوخرای قارنی، که در طبری، ص ۷۸-۸۷۷، نلدکه، ص ۲۸-هست، همچنین علایمی دارد، که می‌توان گفت در ازمنه بعد تنظیم یافته است و بالنسبه جدید است و باین قیاس می‌توانیم بگوییم، که انتساب خاندان مهران نیز به اشکانیان مجعول است. بدون شک قول مارکوارت صحیح است، که گوید، که منشأ میلاذ، پهلوان داستانی، به یکی از شاهزادگان یا شاهان اشکانی، که مهرداد نام داشته‌اند، می‌رسد، اما از این نکته نباید چنین نتیجه گرفت، که انتساب خانواده مهران به گرگین پسر میلاذ دلالت بر تعلق آن خانواده به یکی از مهردادهای تاریخی دارد.

  1. شاهزاده پیروز، برادر شاپور اول، اواسپوهری ساسانگان می‌خوانده‌اند، رک هرتسفلد، پایکولی، ص ۴۵ و ۴۹.
  2. در کتاب فوستوس بیزانسی به دو سورن برمی‌خوریم، که پارسیگ لقب داشته‌اند و ظاهراً متعلق بشعبه صغرای سورن پهلو بوده‌اند.
  3. Zik
  4. بنا به روایت مناندرس، زیح Zihh یکی از مقامات بسیار عالی ایرانیان بوده است