کرده است و اگر من بفرستم و یک تسمهٔ نو بخواهم باید تسمهٔ پاره شده را بعنوان مدرک نشان بدهم، و تازه لوازم نو را هشت روز بعد به من تحویل میدهند، آنهم از پستترین جنسها است و چندان بدرد نمیخورد. در این مدت من چهجور میتوانم ماشین را بکار بیندازم؟ کسی فکر این چیزها را که نمیکند.»
سیاح چنین میاندیشید: همیشه مداخله و اظهار نظر در اموری که بما ربطی ندارد کار دقیقی است. او نه از ساکنین جزیرهٔ محکومین بود و نه تابع دولتی که این جزیره بدان تعلق داشت. و اگر میخواست دربارهٔ روش اعدام نظری اظهار کند و یا حتی با آن مخالفتی نشان دهد ممکن بود به او بگویند: «شما یکفر بیگانه هستید، ساکت باشید.» در این باره پاسخی نداشت و جز تأیید کار دیگری نمیتوانست بکند. زیرا اگر دخالتی میکرد مرتکب عملی میشد که با منظورش متضاد بود او فقط برای مطالعه سفر میکرد نه برای دادن کمترین تغییری در سازمان قضائی کشورهای بیگانه. ولی در اینجا