این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
نتوان کرد، بلکه خداوند جهان و قطب دایرهٔ زمان و قایممقام سلیمان و ناصر اهل ایمان، شاهنشاه معظم، اتابک اعظم، سلغرسلطان، مظفرالدنیا والدین ابوبکربن سعدبن زنگی، ظلّ الله تعالی فی ارضه، ربّ ارض عنه و ارضه، بعین عنایت نظر کرده است و تحسین بلیغ فرموده و ارادت صادق نموده، لاجرم کافهٔ انام، از خواص و عوام، بمحبت او گراییدهاند که: الناس علی دین ملوکهم.
زانگه که ترا بر من مسکین نظرست | آثارم از آفتاب مشهور ترست | |||||
گز خود همه عیبها بدین بنده درست | هر عیب، که سلطان بپسندد، هنرست |
گلی خوشبوی در حمام روزی | رسید از دست محبوبی بدستم | |||||
بدو گفتم که: مشکی یا عبیری؟ | که از بوی دلاویز تو مستم | |||||
بگفتا: من گل ناچیز بودم | ولیکن مدتی با گل نشستم | |||||
کمال همنشین در من اثر کرد | وگرنه من همان خاکم که هستم |
اللهم متع المسلین بطول حیاته و ضاعف ثواب جمیل حسناته و ارفع درجة اودائه و ولاته و دَّمر علی اعدائه و شناته بماتلی فی القرآن من آیاته، اللهم آمن من بده واحفظ ولده،
لَقد سعد الدنیا به دام سَعده | و ایّده المولی بِالویة النصر | |||||
کذلک تنستألینة هو عرقها | و حُسن نبات الارض من کرم البذر |
ایزد، تعالی و تقدّس، خطهٔ پاک شیراز را بهیبت حاکمان عادل و همت عالمان عامل تا زمان قیامت در امان سلامت نگهدارد.