صفحهٔ ۵۲ سطر ۱۸: تب. شهر تب.
صفحهٔ ۶۰ سطر ۵: تریر. شهری است در کنار رود موزل که امروز به «ترو» معروف است.
صفحهٔ ۶۶ سطر ۱۱: معشوقهٔ طناز. منظور یا «تائیس» معشوقهٔ اسکندر است که در ایران همراه وی بود و یا «روشنک» دختر داریوش است که زن رسمی اوست.
صفحهٔ ۷۲ سطر ۱۵: هلن. زن «منلاس» یکی از پادشاهان یونان است که پاریس پسر «پریام» پادشاه ترای یا تروا وی را ربود و بر سر وی جنگ بزرگ ترای درگرفت.
صفحهٔ ۷۶ سطر ۱۷: آشیل. آشیل یا آخیلس یکی از دلاوران یونان است که مادرش «تهتیس » از ربةالنوعها بود. در اساطیر یونانی مذکور است که وقتی مادرش وی را در رودخانهٔ اسینکس شستوشو میکرد برای اینکه کودک در رود غرق نشود پاشنه پای وی را محکم گرفته بود و چون خاصیت آب این رودخانه چنان بود که هر که در آن آب تنی کند رویینتن میشود هیچ حربهای به بدن آشیل جز به پاشنه وی کارگر نبود و عاقبت آشیل در اثر تیری که پاریس به پاشنهٔ پای وی زد کشته شد.
صفحهٔ ۷۶ سطر ۲۰: سمهله. طبق روایات کهن یونانی سمه له دختر «کادموس» و «هرمیون» از مردم شهر تب بود که خدای خدایان به وی دل باخت. «هرا» زوجهٔ خدای خدایان بر این زن حسد برد و بشکل دایهٔ سمهله پیش وی حاضر شده وی را وادار ساخت که از خدای خدایان بخواهد که وقتی پیش وی میآید با همان جلال و جبروتی که پیش زوجهٔ خویش میرود حاضر شود. خدای خدایان این تقاضا را پذیرفت با رعد و برق و طوفان که موکب وی را تشکیل میدادند، بسراغ سمهله رفت و وی در اثر مصادمه با برق هلاک گردید.