میدان جنگ گردیده) و بیم ها در میان میبود ،با صد خرسندی و شادمانی ،از هر سو رو به تهران آوردند و بیست و یکهزار تن ،پااوندی ۱۴۰ریال ارز خریده روانه کربلا و نجف شدند.
رضاشاه
(رضاشاه با جلوگیری از نمایشهای محرمی و از دیگر
نادانیها ،جایی در تاریخ شیعیگری برای خود باز کرده)
همین امسال آزمایش دیگری در کار است :سالها در ایران گندم و جو کم بها میبود و کشاورزان سختی میکشیدند و زیان میبردند .پارسال به شُوند جنگ و در سایه کمی غله بهای آن بسیار بالا رفت و امسال با همه فراوانی بالاست .اکنون کشاورزان که غله را به بیست برابر بهای سالهای پیش میفروشند ،بجای آنکه ارج این پیشآمد را بدانند و از پولهایی که بدست آورده اند کشتزارهای خود را بیشتر و بهترگردانند ،باغها پدید آورند ،چشمه هاشان
پاک گردانیده به آب بیفزایند ،برای زنان و فرزندان خود رخت خرند ،به چشمهای «تراخمی» بچگان خود پرداخته به نزد پزشک برند ،همه اینها را فراموش کرده تنها زیارت را به یاد می آورند .از هر دیهی گروهی کاروان بسته و ملای خودشان را همراه برداشته شادان و «صلوات» کشان راه می افتند.
همچنین بازاریان که در سایه بالا رفتن نرخها ،در این دو سال پولهایی اندوخته اند و بازرگانان که در سایه انبارداری و گرانفروشی ،به توانگری افزوده اند ،یگانه آرزوشان رفتن به کربلا و نجف (و یا به مکه) میباشد .بسیاری از آنان از دادن مالیات به دولت سر پیچیده با نیرنگ و رشوه گریبان خود را رها گردانیده به راه می افتند.
اکنون خیابان های تهران پر از روستاییان خراسان و مازندران و دیگر جاهاست که به آهنگ کربـلا به اینجا آمده اند و با آن رختهای پاره و چرک آلود دسته دسته در خیابانها میگردند .کار به جایی رسیده که دولت عراق که سالانه سود بـزرگی از آمدن و رفتن این دستـه ها ُبَرَد ،از دادن «ویـزا» خـودداری میکند .اینست بسیاری از ایشـان بی گذرنامه به راه می افتند و در مرز گرفتار میشوند و کسانی نیز گذرنامه میسازند که اکنون یکدسته شان در شهربانی در زیر بازپرسیند.