صنیعالدوله واماند، چون برنخ هند وضع گمرک امکان نداشت. در عدلیه کاپیتولاسیون مانع بود مردم در معاملات رنگ خارجه میدادند و میبایست با حضور قنسول محاکمه شود و بکلاه سازیها صورت رسمیت داده میشد. نظر در انتقاداتی که از دوره ناصری میشود غالبا محظورات را در نظر نمیگیرند. ناصرالدینشاه از رجال مبرز سیاسی بود، با موانع قوی پنجاه سال حدود ایران و شئونات سلطنت را نگاه داشت، اما در باب معارف هم بنسبت مقتضیات بجای ابتدائی مکتبخانه بود و آزاد بود. پسر و دختر خواندن و نوشتن میآموختند و مردم نسبت به تربیت اولاد خود در حد قرائت قرآن و ترسل، در شهر و قصبات توجه داشتند، و حتی در دهات مکتبخانه بود. از علوم و فنون چیزی که در آن وقت مورد داشت، نظام، طب و السنه بود که در دارالفنون و مدرسه نظام تهران و تبریز درس دادهمیشد تا دامنه صنعت در مملکت وسعت نیابد و راه اقدام باز نباشد. توسعهٔ مدارس مضر است که مفید نیست. در این مساله هم عهدنامه ترکمانچای راه توسعه صنایع را بسته بود. ترویج صنایع بطوریکه در قندسازی و ریسمانتابی و شماعی دیدیم ممکن نمیشد، فقط راه کار در معادن باز بود، آنهم سرمایه میخواست که در ایران فراهم نمیآمد و استفاده از سرمایهٔ خارجی را هم دولتین همسایه مانع بودند. اهتمام ناصرالدینشاه را در خصوص معادن و کارخانه و راهآهن دستخطهای او نشان میدهد. سرمایهداران خارجه میدانستند که با دست بسته در اختیار گمرک کاری رواج نمیگیرد. ما در انتقاد حرفی نداریم اما فهمیده و منصفانه. در عدالت ناصرالدینشاه این بس است که با عضدالملک اختلاف قناتی پیش آمد، شاه بحکومت شرع رجوع کرد، حق با عضدالملک شد، شاه امر داد چاههای قنات خودش را انباشتند. امروز که بعرض و طول خورنق دادگستری داریم حکم ناحق و تضییع حقوق بمراتب بیش از زمان ناصرالدینشاه است. اینهمه بند قانونی هم نداشتیم که هرکدام در بندی است که سالها باید تا از آن گذشت سی سال است من خودم در گرداب بیداد گرفتارم و چیزها دیدهام.
من مدعی کسی نیستم، طماع مدعی من است و ادعا از آن قبیل نیست که من بتوانم از نصیحت خاقان چین استفاده کنم (سفرنامه مکه صفحهٔ ۵۹)
چیزی از ذوق
ناصر الدینشاه
وقتی میرزاحسینخان سپهسالار از دو نفر توسط کرد که شغل مستوفیالممالک و معیرالممالک را به آنها بدهند و تقدیمی لایق هم میدادند. شاه بالای عریضه میرزاحسین خان دستخط کرد:
دوست به دنیا و آخرت نتوان داد | محبت یوسف به از دراهم معدود |
کنایه به بمیرزا یوسف مستؤفی است و دوستعلیخان معیرالممالک . کلمهٔ «دوت کلب حسن»[۱] بالای عریضه پدرم در توسط از محمدحسن میرزا اعتضادالسلطنه بک قاموس معنی دارد.
در اپرای برلن از ناصرالدینشاه پرسیدند: از کدام قسمت ساز اپرا خوشترش آمدهاست گفته بود: قسمت اول، در ثانی زده بودند گفتهبود: قبل از آن، بالاخره کاشف بعمل آمدهبود که موقع کوک کردن آلات منظور است که بی شباهت به درآمد ماهور نیست.
عریضه انیس الدوله به
ناصرالدینشاه
نمونهای است از لیاقت بانوان
قربان خاک پای مبارکت گردم، جواب عریضهٔ نواب رکنالدوله را مرحمت نفرمودهاید، آدمش مطالبه میکند. دستخط در عریضهٔ مزین التفات فرمائید، باری شنیدم که حکومت شیراز را باز تغییر دادهاند، الله خیلی تعجب است بیچاره رکنالدوله هفت ماه است رفته و با آنهمه خارت اگر برای پیشکش است از خود شاهزاده بگیرید و خودش باشد. اینطورها که پدر رغبت بیچاره درمیآید، رعیت همینطور تمام میشود. حاکم که از خودش نمیدهد، دور از مروت است از همه جهت بیچارهها تمام شدهاند عریضه مرا بدست کسی ندهید، محرمانه مالاحظه فرموده پس دهید خواجه بیاورد.
- ↑ اصطلاح آنزمان در مورد افراد نفهم.