پرش به محتوا

برگه:ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد.pdf/۱۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

سلام ای شبی که چشم‌های گرگ‌های بیابان را
به حفره‌های استخوانی ایمان و اعتماد بدل میکنی
و در کنار جویبارهای تو، ارواح بیدها
ارواح مهربان تبرها را میبویند
من از جهان بی‌تفاوتی فکرها و حرف‌ها و صداها میآیم
و این جهان به لانه‌ی ماران مانند است
و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمیست
که همچنان که ترا میبوسند
در ذهن خود طناب دار ترا میبافند.

سلام ای شب معصوم!

میان پنجره و دیدن
همیشه فاصله‌ایست.