امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/گر نه کمند بلاست بر دل عشاق تو
گر نه کمند بلاست بر دل عشاق تو | بهر چه بازی کند زلف تو با ساق تو | |||||
نوبت خوبی زدند در شب گیسوی تو | فتنه عشق گشت باز گرد سر کوی تو | |||||
گریه ترازوی چرخ دست بدی مرمرا | حسن تو یکسو نهم مه بد گرسوی تو | |||||
من به فسون و فازان خودت می کنم | تفرقه گر نفگند نرگس جادوی تو | |||||
بس که شکسته دلان بستهی زلفت شدند | هست هزاران شکست در سر هر موی تو |