امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/مست من چون باده نوشی جرعه برمن بریز
مست من چون باده نوشی جرعه برمن بریز | درد جام خود برین رسوای تر دامن بریز | |||||
تیرگی عیش مشتاقان ترا چون رو شنست | بردل تاریک خسرو و بادهی روشن بریز | |||||
از ما چه احتراز نمودی که در جهان | هرگز نکرد شمع ز پروانه احتراز | |||||
به راه کعبه که از هر طرف کمین گاهی است | اگر ز خویش گذشتی قدم منه بهراس | |||||
رو ای صبا و ز بهر مسافران فراق | ازان دو لب سخنی چند یادگاری پرس |