امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/عشق آمد و گرد فتنه بر جایم ریخت
عشق آمد و گرد فتنه بر جایم ریخت | عقلم شد و صبررفت و دانش بگریخت | |||||
این واقعه هیچ دوست دستم نگرفت | جز دیده که هر چه داشت درپایم ریخت |
عشق آمد و گرد فتنه بر جایم ریخت | عقلم شد و صبررفت و دانش بگریخت | |||||
این واقعه هیچ دوست دستم نگرفت | جز دیده که هر چه داشت درپایم ریخت |