امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/دانم ای دوست که در خانه شرابت باشد
دانم ای دوست که در خانه شرابت باشد | یک صراحی به من آور که صوابت باشد | |||||
عقل وارون زتمنای تو معنی میکرد | عشق میآمد و او نیز مسخر میشد | |||||
گر چه بسیار بگفتیم نیامد درگوش | خوشتر از نام تو با آنکه مکرر میشد |