تا دو سال دیگر کاری در سواحل عرب از پیش نرفت و تنها بهمین اکتفا کردند که استقلالی اندکی مانند کجدار و مریزبر جلفار داشته باشند. سختی در اسطول ایران دست داده و در اوت ۱۷۴۰ دریانوردان کشتیها را برای خود گرفته و برخی بساحل عرب و برخی بجزیره قیس رفتند و این جزیره در دست عربهای هواله بود.[۱]
در آغاز سال ۱۷۴۲ بود که ایرانیان بر شورشیان و سرکشان عرب چیره گردیدند زیرا کشتیهای بزرگتری را بواسطه شرکت هند شرقی بدست آورده بکار انداخته بودند.
در این میان شورشیان نیز گزند بزرگی یافته بودند زیرا دو تا از کشتیهای آنها در طوفان بر خشکی افتاده بود. گزارش عمان بار دیگر برای مداخله ایرانیان سازگار بود.
زیرا سیف بن سلطان با نظر به طرز زندگیش و بیقیدی باحکام قرآن، بسیار از رعایا را آزردهدل ساخته و در فوریه ۱۷۴۲ دشمنانش آشکارا سرکشی کردند و در شانزدهم آنماه چنان چیرگی یافتند که سیف را معزول و عموزادهاش سلطان بن مرشد را بجای او انتخاب کردند. سیف، بشیوه پیشین از ایرانیان یاری جست و تقی خان پاسخی موافق باو داد.
عربها هواله که از ایرانیان فرمان نمیبردند بسوی سلطان بن مرشد و هوادارانش گردیدند ولی ساخلوی جلفار بیرون شتافت و در اوریل عربها را در خسب شکستی کمرشکن داده شیخ رحمه را نابود و پانصد
- ↑ روزنامه گمبرون در چندین جا باین سرکشی اشاره میکند.
از این لشکرکشی نمیدهد.