همدستی یک بلوچ بیگانه بدسرشتی برخاسته بود. اگرچه خطای نخست از نادر بود که فریب چاپلوسی یک بلوچ ناشناس ناآزمودهای را خورده و او را بر ایرانیان فرمانروا ساخت و با آنکه به گفتۀ میرزا مهدیخان نامردیهایی از او در جنگ ایروان سرزد او را به فرمانروایی بازگذاشت. بههرحال پس از آشکار شدن نافرمانی او مردم نبایستی همدست او باشد.
باری محمدخان و همدستان او سه چهار ماه کامروا بودند تا نادرشاه لشکرهای ترک را پراکنده ساخت و توپال عثمان پاشا که سر عسکر (سپهسالار) آن لشکرها بود کشته گردید و هنوز محاصره بغداد به انجام نرسیده بود که نادر محمد حسینخان قاجار را به سرداری هویزه برگزیده روانه آنجا ساخت که اعراب سرکش را گوشمال داده سیدعلیخان را در مسند والیگری استوار گرداند و برای کهکیلویه و هر یک از شهرهای فارس حکمرانان نامزد ساخته دوازده هزار سپاه همراه ایشان نمود. نیز برای طهماسب قلی خان از سرداران بزرگ فرمان فرستاد که از اصفهان با سپاه به فارس رفته به همدستی حکمرانان کهکیلویه و فارس به چاره کار محمدخان بکوشند.
پس از دیری در پانزدهم رجب (سال ۱۱۴۵) خود نادر با سپاهی از بیرون بغداد راه خوزستان پیش گرفت و در خاک فیلی در دژ بیات لشکری را به سرکردگی نجف سلطاننامی بر سر شوشتر فرستاده خویشتن با بازمانده سپاه روانه هویزه گردید و در آنجا محمد حسین خان را که به گفتۀ میرزا مهدیخان «کلاه جلادت بر شکسته در قلعه نسبت به اعراق مطیع ترکتاز میکرد» برای سرکوب شیخ فارس آلکثیر و دیگر اعراب فتنهجوی فرستاده خویشتن نه روز