او را بپادشاهی برداشتند و تا ۴۲۴ علویان در آن سرزمین پادشاهی کردهاند. پس از ایشان باز سلسلهٔ دیگری از سادات مرعشی حسینی از ۷۶۰ تا ۸۸۰ در مازندران و سلسلهٔ دیگر سادات کیایی حسینی از ۷۷۰ تا ۱۰۰۱ در گیلان پادشاهی داشتهاند و بدینگونه نخستین کسی که این نواحی را یکسره پیرو خود کرد شاه عباس بزرگ بود و نزدیک هزار سال برخی ازین نواحی در همان استقلالی که از زمان ساسانیان برایشان مانده بود باقی ماندند.
پس سخت آشکارست که برتری مردم این نواحی و استقلالشان بر کارهای دربار خلیفه تا چه اندازه برای خلفای بغداد هراسانگیز و خطرآمیز بوده است.
عنصر دیگری که در آن زمان ممکن بود سپاهان مزدور برای خلفای بغداد فراهم کند مردمی بودند که هنوز هم بنام کرد معروفند و اینک در نتیجهٔ حوادث شوم و خانمان برافگن گروهی ازیشان در بیرون از خاک ایران یعنی در اتحاد جماهیر شوروی و عراق و ترکیه و سوریه زندگی میکنند ولی قطعا و بی هیچگونه سخن چون و چرا از آغاز ایرانی بودهاند و کسی را درین بحث مجال شک نیست.
از زمان هخامنشیان در میان طوایف چادرنشین فارس ما بنام کرد بر میخوریم. در دورهٔ ساسانیان بیشتر کردها در نواحی مرکزی ایران درمیان اصفهان و آباد میزیستهاند و طوایف دیگری در اطر ف دریاچهٔ نیریز تا دل کرمان و از آنجا تا حوالی بوشهر هم بودهاند که طوایف ممسنی و بویراحمدی و کوهگیلویه و شبانکاره بازماندگان ایشانند. دلایل بسیار هست که اصلا ساسانیان کرد بودهاند و بی هیچ شکی لااقل مادر اردشیر بابکان دختر یکی از پیشوانان قبایل کرد ناحیهٔ نیریز بوده است.
باز دلایل دیگر هست که کرد اصلا در زبانهای ایرانی بمعنی بیابانگرد و کاملا مرادف همان کلمهٔ Nomade فرانسه است که از ریشهٔ Nomas یونانی بمعنی چراننده است و شگفتتر اینکه در زبان فارسی هم کرد را بمعنی «گله چران» بکار بردهاند و طبیعی هم هست زیرا که چادرنشینان همیشه گلهدار بودهاند. معنی کرد با گله چرانی باندازهای ملازم یکدیگرست که در دورهٔ ساسانی و تا مدتی از دوره اسلامی طوایف مختلف کردها را «رم» میگفتند و این همان کلمهایست که در زبان امروز ما «رمه» شده است و این کلمه بزبان عرب هم رفته منتهی اغلب بخطا آنرا «زم» و جمع آنرا که میبایست «رموم» باشد «زموم» نوشتهاند.
این بحث هرچه بنظر خوانندگان شگفت بیاید و با همهٔ تازگی که دارد بدلایل بسیار نیرومند متکیست و دریغ دارم که بواسطهٔ اینکه از مطلب اصلی خود دور میفتم نمی توانم آن دلایل را یکیک بر شمارم.
در بسیاری از متون زبان فارسی همیشه که خواستهاند طوایف چادرنشین ایران را