بیشتر بحدس و دلخواه خود چیزی گفتهاند. و آگهی شمارهٔ این کتابها چندان نیست و شاید از هیچ دوره ای باین اندازه کتاب تاریخ کم نمانده باشد و شاید کتابهایی نوشته باشند که هنوز انتشار نیافته و بدست ما نرسیده باشد.
کتابهای رایجی که درین دوره داریم نخست «تاریخ قاجاریه» از مجلدات ناسخ التواریخ تالیف میرزا محمد تقی سپهر کاشانی ملقب بلسان الملکست.
سند دیگری که در پیش ماست پایان کتاب «منتظم ناصری» و دو مجلد دوم و سوم «مرآةالبلدان ناصری» و کتاب «المآثر والاثار» هر سه تألیف محمدحسن خان صنیعالدوله وزیر انطباعات ناصرالدینشاهست که در پایان زندگی اعتمادالسلطنه لقب داشت. وی نیز تا جایی که ناسخالتواریخ بوده آنرا تلخیص کرده و سپس وقایع زمان خویش را بهمان روش آورده است.
سند دیگر فصلی از پایان «روضةالصفای ناصری» از رضا قلیخان هدایت للهباشی امیر الشعر است که وی کتاب معروف میرخوند مورخ مشهور قرن نهم را بزعم خود تهذیب کرده یعنی در انشای آن دست برده و از آنجاییکه وی کتاب را بپایان رسانیده گرفته و بزمان خود رسانیده است، یعنی تاریخ ایران را از دوران صفویه تا روزگار خود بر آن افزوده است.
کتابی بنام «حقایقالاخبار ناصری» تألیف میرزا جعفرخان حقایق نگار در تهران در ۱۲۸۴ قمری انتشار یافته که جز یک مجلد از آن منتشر نشده و بهمان وقایع سال ۱۲۸۶ مینجامد. این کتاب خلاصهٔ نسبة بیطرفانه ایست اما نمی دانم بچه سبب بسیار کم انتشار بافتهاست.
برای دورهٔ بعد کتابی که داریم «منتخبالتواریخ مظفری» تألیف حاج میرزاابراهیم خان آشتیانی صدیقالممالکست که در طهران در سال ۱۳۲۴ چاپ شده و چون تاریخ عمومی از صدر اسلامست ناچار در وقایع باختصار کوشیده است و با همهٔ مختصری فوایدی در بردارد. دربارهٔ «تاریخ نو» تألیف جهانگیر میرزای قاجار و شرححال عباس میرزا ملکآرا در جای خود بحث خواهم کرد.
درین چند سال نزدیک بما چند کتاب دربارهٔ مردان این دوره و یا حوادث این زمان تألیف کردهاند مانند «یاداشت هایی از زندگانی خصوصی ناصرالدینشاه» تالیف دوستعلی معیر لممالک و «سپسهالار اعظم» تألیف محمود فرهاد و «عباس میرزا نایبالسلطنه» تألیف ابوالقاسم لاچینی و «عباس میرزا» تالیف ناصر نجمی و «زندگانی میرزا تقیخان امیرکبیر» تألیف حسین مکی و «امیرکبیر و ایران» در سه مجلد تألیف فریدون آدمیت. دربارهٔ این کتابها نیز که برخی از آنها بسیار سودمنست و برخی دیگر عجولانه نوشته