پرش به محتوا

برگه:TarikhMashrouteh3.pdf/۱۹۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۷۶۹
بخش سوم
 

همچنین پیام فرستاده از هر کویی دو تن را نزد خود خواند، و کسانیکه رفتند همین سخنان را با زبان بآنان گفت. چون این آگاهی در شهر پراکنده گردید آزادیخواهان و مجاهدان پروایی ننمودند، بلکه زبان بریشخند باز کرده گفتند: پس از سه ماه جنگ، دیگر چه جای این التماتومست؟!.. چه جای چهل و هشت ساعت مهلت است؟!... گویا ستارخان گفته بود: مگر تا امروز شوخی می‌کردید که اکنون میخواهید جنگ کنید؟!...

لیکن نمایندگان سیاسی دولتها و اروپاییان که در تبریز می‌نشستند بالتماتوم ارج


پ ۲۴۰

شادروان بخشعلی خان یکانی با چند تن از پیروان خود (این پیکره هم گویا در زمان‌های دیرتر برداشته شده)