گفتگو در پیرامون قانون بمجلس تلگرافی بنام سپاسگزاری و دعاگویی باو فرستادند.
گذشته از اینها برای دلگرمی با رمز پرسشهایی از نمایندگان کردند. آنان پاسخ دادند تلگرافهای چند روزه راست بوده، و بار دیگر مهلت خواستند که ده روزه قانون را بپایان برسانند. مردم باین مهلت خرسندی داده لیکن گفتند: بازارها را باز نمیکنیم و ده روز را اینجا بسر میبریم تا چون قانون داده شد آنگاه از اینجا بیرون رویم، و بدینسان ایستادگی بروی گفتهٔ خود نشان دادند.
کنون بتهران بازگردیم: چنانکه دیدیم داستان دستبردهاییکه علما در قانون میکردند قانون اساسی در این شهر رنگ دیگری میداشت. بهنگامیکه بسیاری از شهرهای دیگر بطلبیدن قانون شور و خروش مینمودند، در اینجا در سایهٔ دودستگی علما، مردم هم بدو دسته گردیده و یکدسته هواداری از «شریعت» مینمودند. از آنسوی در مجلس بیشتر نمایندگان باین داستان ارج چندانی ننهادند، بشور و خروش شهرها معنایی جز آشوبطلبی نمیدادند.
صنیعالدوله رئیس مجلس که همیشه هواداری از دولت نمودی این زمان بیشتر مینمود و از آن جوش و خروشها آزردگی نشان میداد. چنانکه نوشتیم برخی از نمایندگان نیز هواداری از «شریعت» مینمودند و اینان دلیرانه پاسخهایی میگفتند، و دیگران از ترس خاموش مینشستند.
روز چهارشنبه بیست و چهارم اردیبهشت در اینجا نیز تکانی پدیدار شد. بدینسان که گروهی از زنان دستهای بستند و برای طلبیدن قانون اساسی بمجلس رفتند. این بار دیگر بود که زنان روپوشیده ایران با چادر و چاقچور، همپایی در جنبش آزادی مینمودند و پیداست که آنان را برانگیخته بودند.