دبستانها با بیرقهای سرخ سرودخوانان میآمدند و میرفتند. هنگام نیمروز تلگراف زیرین رسید:
خدمت جنابان آقایان عظام دام اجلالهم وضع قوانین و بامضا رسانیدن آنها از تکالیف حتمیه وکلای ملت است خصوصاً آنکه هم وطنان عزیز و برادران غیرتمند ما برای مطالبه این قانون در هیجان فوقالعاده و زحمت و خسارت فوقالطاقه باشند خداوند شاهد است در این چند روز که اهالی غیور تبریز برای اخذ حقی از حقوق مسلمه خود سلب راحت از خود نمودهاند بکلی فراغت خاطر و راحت و آسایش جسمانی و روحانی از ما منسلب است لیکن بشرحیکه مکرر عرض شده است قانون اساسی هنوز بتصویب مجلس نرسیده است که بامضاء برود سوء شهرت که در آذربایجان از بابت قانون اساسی متوجه مجلس دارالشوری بوده لازم آورد که مجلسی مرکب از حضرات حججالاسلام و علمای اعلام مواد آنرا بشرع انور تطبیق نماید چند روز است مشغول مطابقه هستند حال خادمان ملت در تکلیف خود متحیریم نه آقایان علمای اعلام میتوانیم گفت که از مطابقه صرف نظر فرمایند و نه برادران عزیز تبریزی خواهش ما را قبول میکنند که چند روز دیگر بسر داد و ستد خود رفته فرصت بدهند که قانون اساسی از این مرحله خلاص شده بامضاء برود (یحیی)-(تقیزاده)-(مستشارالدوله)-(حاجی میرزا ابراهیم) (محمد) (میرزا آقا).
از این تلگراف چون بمردم خوانده شد بخشم آمدند و چنین گفتند «این پاسخ تلگراف ما نیست. باید با رمز از نمایندگان خود بپرسیم» شادروانان میرزا علی ویجویهای و شیخ سلیم با میرزا حسین، هر یکی در نوبت خود، بمردم اندرز داده بآرام گردانیدن ایشان میکوشیدند. اینان میگفتند: «بهتر است چند روزی مهلت داده شود»، مردم خرسندی نداده بهایهوی میپرداختند.
امروز تلگرافها از شیراز و رشت و انزلی و سلماس و مراغه و ارومی و دیگر شهرها رسید که در همه آنها بازارها را بسته و با تبریز همآواز شدهاند. در رشت و انزلی شورش و جنبش بس باشکوه بوده. در آنجا