فزونتر میبودند پاسخ درشتی داده فرستاده را باز گردانید. این بود روز شنبه بیستم دیماه ناگهان دوازده هزار تن بیشتر روی بشهر آورده همه پشته های پیرامون را گرفتند و بکار جنک پرداختند. فرمانفرما سواره و سرباز را بگوشه های شهر پخش کرده دستور جنک و جلوگیری داد، و خود نیز تفنک بدست آماده ایستاد. دو توپ در سرای حکومتی نهاده آتشفشانی میکردند، و چون یکی از توپچیان با گلوله زده شد فرمانفرما خود پشت توپ جا گرفت. دوازده ساعت جنک بر پا بود و صد تن کما بیش از اینسو کشته شدند. با اینحال کردان کاری از پیش نبرده باز گشتند. ولی در دیهها همچنان تاراج میکردند و راهها را بسته بودند. همانروز که این جنک میرفت میانه ساوجبلاغ و میاندواب راه را زده قورخانه و هشت هزار تومان پول را که برای فرمانفرما فرستاده شده بود یغما کردند.
در این میان چشم فرمانفرما و مردم ساوجبلاغ براه میبود که از تبریز یا تهران یاوری رسد. ولی بیست روز گذشت و جز دسته اندکی از شاهسون بآنجا نرسید. محمدعلی میرزا روز فردای نشست بیست و دوم دیماه بشیرینکاری، خود بتلگرافخانه دربار رفته و بسران ایلها و سر کردگان سوار آذربایجان تلگرافها زده بود که بیاری فرمانفرما شتابند. ولی چون رویه کاری میبود در بیرون نتیجه دیده نمیشد.
از آنسوی دولت رفتار نیرنگ آمیزی پیش گرفته چنین میگفت: «عثمانیان چون آگهی جنگی نفرستادهاند نباید ما با سپاه آنان جنک کنیم و تنها باید بسرکوب ایلهای نافرمان کوشیم». بفرمانفرما نیز دستور فرستاده بودند که جز با کردان جنک نکند . در حالیکه عثمانیان آشکاره مرز را شکسته بخاک ایران در آمده بودند. از آن سوی درباره ساوجبلاغ چون از کردان کاری پیش نرفت خود فریق پاشا بکار برخاسته با سپاه و توپ رو بسوی شهر آورد. فرمانفرما کسی فرستاده پیام داد که شما هنوز آگهی جنگی نفرستاده اید ، چگونه بسر شهر میآیید؟ فریق پاسخ داد: آگهی جنگی بالاتر از این چه باشد که با بیست هزار سپاه و شش توپ تا نیم فرسنگی شهر آمدهام. اگر تا شش ساعت