آهنک آنجا کردند. چنانکه بدخواهان مشروطه در میدان توپخانه گرد میآمدند نیکخواهان نیز در بهارستان و مدرسه سپهسالار گرد آمدند. این رفتار مجلس دلیرانه و بخردانه میبود.
یکی از نمایندگان آذربایجان (همانا مستشارالدوله) داستان آنروز مجلس را نوشته و بتبریز فرستاده که در روزنامه انجمن بچاپ رسیده و ما این بخشی از آن را در اینجا میآوریم:
صبح یکشنبه... زودتر از هر روز وارد مجلس شدم دیدم رئیس و چند نفر از رجال دولت مثل معینالدوله و غیره در آنجا هستند آقای آقا سید عبدالله هم تشریف آوردند معلوم شد در مسجد سپهسالار مرحوم که در اتصال مجلس است از انجمنها جمعیتی در کار جمع شدن هستند و صنیع حضرت و مقتدر نظام هم بآنجا آمده با جمعیت خود در جای مخصوصی از حیاطهای مسجد حاضر اند رئیس محض اینکه از فتنه فساد جلوگیری کرده باشد علاءالدوله و معینالدوله برادرش را پی جمعی از محترمین فرستاده ظلالسلطان بمناسبت قرب منزل حاضر شده و رفتهاند عضدالملک و نایب السلطنه را بیاورند که پیغامی از طرف مجلس باعلیحضرت همایونی ببرند آقای آقا سید عبدالله که در آن دقیقه صنیع حضرت را یکی از خیرخواهان و طرفداران خود فرض میکردند کسی را فرستادند او را از مسجد بحضور آقا آوردند.
آن خبیث آمد و آقا را فریب داد که من برای مدافعه مجلس آمدهام از سوء قصدی که مقتدر نظام دارد با سایرین ولی همینکه بیرون رفت بفاصله ده دقیقه در خیابان بیرون مجلس هنگامه و غوغایی بلند شد و متعاقب آن غوغا هجوم اراذل و اوباش بدر مجلس و شلیک تفنک و طپانچه بدر مجلس.
معلوم است در حالتیکه در تمام مجلس سه تفنک سرباز بیفشنک و جمعی قزاق بیتفنک با چند نفر وکیل بیخیال و آقای آقا سید عبدالله و چند نفر از محترمین باشند وقوع چنین سوءقصد و جسارتی علیالغفله چه انقلاب و هرج و مرجی تولید میکند فورا در مجلس را بستند و حاضرین بفکر مدافعه بر خاستند... از طرف حاضرین انجمنها که در مجلس بودند گویا فقط دو سه نفر با تفنک در روی سنگرهای مسجد و مناره ها قبل از وقت حاضر شده بودند یک تفنک که از طرف آنها خالی شد جمعیت در مجلس