بلوری روزنامه «مجاهد» را بنیاد گزارده بود که از روزنامههای آبرومند تبریز شمرده میشد.
در این روزها در آن روزنامه گفتاری زیر عنوان «مکتوب از نجف» نوشته شد که چون بدگویی از سید کاظم یزدی کرده او را «ابن ملجم سیرت» می ستایید مایه آشوبی در میان مردم گردید.
چنانکه نوشتهایم سید یزدی در ردهٔ آخوند خراسانی و حاجی شیخ مازندرانی شمرده میشدی و گروه انبوهی از ایرانیان از «مقلدان» او میبودند. داستان «تقلید» را نوشتهایم. اندکی پیش از مشروطه مجتهدان دیگری که میبودند، از شیخ ممقانی و فاضل شربیانی، در گذشته و این سه تن جای آنانرا گرفته بودند که انبوه ایرانیان «تقلید» به آنان میداشتند. بلکه پس از زمان مشروطه چون آخوند و حاجیشیخ پروای خشکه دینداران ننموده بهواداری از مشروطه برخاسته بودند، کسان بسیاری از پیروان آنان نیز برگشته از سید یزدی پیروی می نمودند. از اینرو خواهندگان او بسیار فراوان میبودند، و از اینرو چون آن شماره مجاهد بیرون آمد، اینان رنجش سختی نشان دادند. گفته میشد کسانی چون آنرا شنیدهاند با دو دست بسر خود کوفتهاند. این نمونهای از دلبستگی مردم بمجتهدان نجف میبود. برخی از خود مشروطه خواهان نیز از آن گفتار رنجیدند و بسیاری از آنانکه در میان دینداری و آزادیخواهی جایی میداشتند بیکبار از آزادیخواهان بریده به دشمنان ایشان پیوستند.
گناه سید محمد بسیار بزرک شمرده میشد. انجمن نوینی که گفتیم برخی از نمایندگانش، چندان که میبایست دلبستگی بمشروطه و آزادی نمیداشتند، و یکی از آنان انگجی میبود که خود از ملایان و مجتهدان شمرده میشد، اینان چه بنام دلجویی از مردم و چه از راه فهم و باور خود، دشمنی سختی با ابوالضیا نشان دادند، و با آنکه آشوب تهران در میان، و سران آزادیخواهی سرگرم آن میبودند، اینرا کنار نگزارده سست کاری ننمودند. انجمن نوشتهای بنام بیزاری از آن گفتار بیرون داد که سراپا زشتگویی از ابوالضیا میبود، و در روزنامهٔ