کرده عمارت انجمن و بازارچه صفی را در نزدیکی آن آذین بستند. همچنین در بازار درفشها افراشته هر کس باندازه توانایی و دلخواه خود آذین بندی کرد. چون روز چهاردهم فرارسید علما و سردستگان در انجمن گرد آمدند و چراغانی و جشن پرشکوهی گزاردند. فردا پنجشنبه فوجهای مجاهدان از هر کویی بجنبش آمده، هر فوجی با رخت و نشان ویژه خود، علما و سادات و سرکردگان در جلو، مشقکنان و پایکوبان، با درفش و موزیک روی بانجمن آوردند. هر تیپی بنوبت خود آمده میرفتند. نیز مردم شهر دسته دسته میآمدند و پس از خوردن چایی و شیرینی باز میگشتند. ارمنیان یکدسته آمدند و بارون هامازاسپ نامی از ایشان خطابهای خواند. همچنین حاجی شیخ علی اصغر و آقا میرهاشم گفتارهایی راندند. بدین سان جشن و پذیرایی با شکوه بسیار بپایان آمد.
از کارهای نیک در این روزها که نشان ارجشناسی آزادیخواهان در تهران روز آدینه سوم مرداد (۱۵ جمادیالثانیه) هنگام پسین، دستههایی از نمایندگان انجمنها و دارالشوری، با چتر و درفش، روانه تکیه دولت گردیده در آنجا بر سر خاک مظفرالدینشاه خطابهها خواندند و گلها بروی گورش پاشیدند، و بنام «شاه مشروطه» آمرزش از خدا برایش طلبیدند.
یکی از «لایحه»های بست نشینان اما بستنشینان هچمنان در جایگاه خود میبودند و «لایحه»ها بیرون میدادند و چون یکی از آن «لایحه»ها که ارجدارتر از دیگران بوده در همین روزها (ششم مرداد - ۱۸ جمایالثانیه) بیرون داده شد در اینجا آنرا میآوریم:
شرح مقاصد حضرت حجةالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ فضلالله سلمهالله و سایر مهاجرین زاویهٔ مقدسه از علماء عظام و غیر هم آن است که سال گذشته از سمت فرنگستان سخنی به مملکت ما سرایت کرد و آن سخن این بود که هر دولتی که پادشاه و وزراء و حکامش بدلخواه خود با رعیت رفتار میکند آن دولت سرچشمه ظلم و تعدی و تطاول است و مملکتی که ابواب ظلم و تعدی و تطاول در آن مفتوح باشد آبادانی برنمیدارد و لایزال بر پریشانی