و دیگران به بسیج برخاستند. این جشن بیش از همه، از آن تهرانیان، و خود سزنده بآنان میبود که بیشتر از دیگران بآن کوشند.
در تهران در این زمان، چهل تا کمابیش انجمن میبود. اینها کمیسیونی برای اینکار برگزیدند. از سوی مجلس هم آقامیرزا محسن برگزیده شد. اینان نخست بروی سردر مجلس طاقی، برای نشیمن دو سید و دیگر علما، و در دو پهلوی آن دوطاقی برای نشیمن وزیران و نمایندگان بیگانه، بستند. سپس دو سوی جلوخان مجلس را در میان انجمنها بخشیدند که هر یکی طاقی بنام خود آراست. ارمنیان و جهودان و زردشتیان هر کدام طاق دیگری بستند. گذشته از اینها صدرالسلطنه و مشارالدوله و معینالسلطان که خانههاشان در آن نزدیکی میبود، هر کدام طاقی بستند. ظلالسلطان که از چندی باز، بمشروطه خواهان گرایش نشان میداد، جلوخانه خود را طاقی بست و دستگاه پذیرایی در چید. ادارههای دولتی هر یکی در هر کجا میبود طاقی بست.
در هر طاقی آنچه میتوانستند، از آراستن و پیراستن، و فرشهای گرانبها آویختن، و گلدان گزاردن، و چراغها چیدن دریغ نگفتند. در هر طاقی دستگاه پذیرایی جداگانه برپا کردند. در کمتر جشنی این کوشش از مردم دیده شدی.
از روز دوم مرداد (۱۶ جمادیالثانیه) جشن و شادی آغاز گردید و دو روز و دو شب در میان میبود. آنمرد بافهم آذربایجانی که گفتیم نامه بحاجی مهدی آقا مینوشته، در یک نامه خود این جشن را ستوده و من اینک برخی نوشتههای او را میآورم:
«جلو بهارستان را که میدان وسیعیست دور تا دور طاق و آذین بسته و با چراغ و گل و سجاده های قیمتی آراستند. هشتاد طاقست هر یکی را یکی از انجمنهای تهران و اصناف صاحب شده و زینت داده و اقسام شربت و لیمونات و میوه و شیرینی چیده از واردین با گرمی پذیرایی نمودند. آتش بازی نوظهور صنعتی شد امتداد آن آنقدر بود که دو ساعت مردم را بتماشا مشغول کرد.
در صحن بهارستان خیابانها را طاق و آذین بسته و چراغانی کرده