با بیرقهای سیاه اطفال هفت ساله الی ده ساله با الحان فصیح مترنم ابیات چند از آنجمله
(ای شیعه چه غوغا است که روز همه شد شام) | (خون گریه کن از بی کسی و غربت اسلام) |
مردم را از هیجان غیورانه طاقت طاق شد یکدسته نیز از مدرسه سادات یکدسته مدرسه معارف و و و و و از تمام مدارس اصفهان دسته دسته و هر دسته بعنوان عجیب جنبش غیورانه از اهالی اصفهان مشاهده میشود...
بتاریخ شنبه ۳ این سه روزهٔ فاتحه تمام بازارهای اصفهان بسته و بعضی از بازارها سیاه پوش امروز جمعیت بیاندازه پست و بلند چهلستون را گرفتهاند یکساعت از روز برآمده تمام آقایان عظام و رؤسای شهر بمسجد تشریف آورده چند نفر هم از ذاکرین روضه خواندند مردم از برای شهدای تبریز بیاختیار گریان در هر صورت طایفه یهود از بچه هفت ساله تا مرد هفتاد ساله اجماع توریت ها را بالای دست گرفته و بلسان خود چیزی میگفتند و میگریستند و خاک و کاه بر سر و صورت میریختند ۳ مرتبه دور مجلس گردش کردند و دسته های دیگر از دهات و غیره...
یکدسته هم از سده باین تفصیل اولا آنجماعتی که عرض شد میخواهند سرباز ملی بشوند[۱] آمدند ولی تمام تفنگها بدوش فشنگها حمایل کرده ششلولها دور کمر با شمشیرهای کشیده و کفن بگردن و صداها را بلند کرده باین مقاله مترنم بودند:
ما بنده خداییم | مشروطه را فداییم |
مردم از دیدن آنها زار زار بی اختیار میگریستند و جماعتی هم برهنه و سینهزنان با الحان فصیح میگفتند:
کشتند ز اسلام چو در قلعه ماکو | ای شاه نجف شیر خدا صاحب ما کو |
و نیز سیصد نفر قمه زن که هرکدام از بس قداره بسر خود زده
یک پارچه خون شده بودند و چندین نفر آنها بیطاقت شده حال ایستادن
- ↑ بخش یکم این تاریخ صفحه ۳۶۷ دیده شود.